خدای من
خدای من ، تو را شکر از اینکه تنم را سالم گردانیده ای ، پدر و مادرم را خوب و مهربان آفریده ای ، به من توان یادگیری عطا نموده ای ، گرسنگی ام را برطرف می کنی و قدرت نوشتن به من می دهی . خدای من شاید به خاطر گناهانی که کرده ام دل خود را آنقدر تاریک نموده ام که نمی توانم تو را درک کنم و یا شاید به خاطر توبه های پی در پی و شکستن آنها از من ناامید شده ای و رهایم کرده ای ؟
ای خدای من دلم قبول نمی کند که تو من را رها کرده باشی ، احساس می کنم دستم را گرفته ای و آرام آرام من را به جایی که می خواهی می بری .
ای خدای من ، نمی دانم بلاتکلیفی این دوران به خاطر گناهان پی در پی من است و یا اینکه می خواهی با قرار دادن مشکلات سر راه این بنده حقیر و ناتوان او را فولاد آبدیده کنی ، تا در آینده تکیه گاهی محکم برای خودش باشد و در راه رسیدن به تو که مشکلات زیاد است کمر خم نکند . ای خدای من احساس می کنم من همان مورچه ای هستم که به تار عنکبوتی میان آسمان و زمین چنگ زده ام و می خواهم با این تار سست خود را بالا بکشم ، در حالی که راه نجات من فقط سقوط است . ای خدای من اگر چنین است بر دل من الهام کن ، دستهایم را سست گردان ، تا هرچه زودتر سقوط کنم .
بیاید در خلوت های خود برای هم دعا کنیم ...